قلمی به دست بگرفتم
تا که شعری بسرایم
از برایت درخور
در خیالم ناگه
سخت دردی پیچید:
من برای که سرایم شعر
از برای تو که خویش شعر را رکنی
و تخیل را اصل؟!
□
پیغامبری، آئین
بی نام تو بیمعنیست
بی حضورت
سخت شاید ساخت
با چنین دنیایی
کز هنر خالیست.
برای بیخبری که اگر خبر میداشت…
8/تیر/89
0 نظر:
ارسال یک نظر
» لطفا فینگلیش ننویسید.
» همچنین لطف کنید و در دیدگاهتان تنها در مورد همین پست مطلب بنویسید، اگر مطلب دیگری دارید از فرم "تماس مستقیم با من" استفاده نمائید.