۱۳۸۹ آبان ۱۸, سه‌شنبه

درد دل پوشیده مانی تا جگر پر خون شود...

دیگر دارد حالم از سادگی خودم به هم می‌خورد.

به همه اعتماد کنی و بنشینی راز دلت را به‌شان بگویی، و حواست نباشد که در میان گذاشتن راز دل، گوش دل هم می‌خواهد.

متاسفم برای کسانی که رازدار نیستند.

آهای کسانی که این پست را می‌خوانید! در این ماه نویسنده‌ی این وبلاگ یک تجربه‌ی بسیار بزرگ داشت، خواهشا آن را آویزه‌ی گوش خودتان کنید:

رازهای‌تان را بر احدی فاش نسازید، حتی به محرم‌ترین‌شان.‌

این‌ها کاری کردند که از این به بعد پای درد و دل هیچ‌کس ننشینم و خودم را درگیر زندگانی‌شان، بازی‌های جاهلانه‌شان، نکنم. بعد از این هرجا ببینم کسی دارد سفره‌ی دلش را برایم پهن می‌کند، سریع (به تداول عوام!) فلنگ را خواهم بست ولی قبل از فرار یک توصیه به‌اش خواهم کرد. اینکه درد دلش را به کاغذها، پرندگان، گربه‌ها، چه می‌دانم... به هرکسی به جز من بگوید، که من خودم سرا پا دردم. به کسانی بگوید که نمی‌شناسندش و نمی‌توانند در زندگی‌اش مداخله کنند.

4 نظر:

ماهي گفت...

حسين جان تو براي من خيلي عزيزي.. براي همين بهت ميگم كه فكر نكن خيلي درد داري.. البته من در درون تو نيستم اما اين چيزي رو كه شاهدشم انسان را دردمند نمكينه.. و اميدوارهم هستم كه نكنه.. دنبال درد نگرد كه دردمند بشي كه شاعر بشي كه خوب بنويسي كه خوب دل بسوزوني و تحت تاثير قرار بدي.. دنبال شادي باش زندگي خوب و سعادتمند. تو خيلي جووني و آينده رو در پيش داري اگه دوست داري تراژدي بخون و ازش لذت ببر ولي نذار غمها و غصه هاي عالم از گلويت پايين تر بياد.. مگه تو فرشته نجات بشريتي؟ تو فرشته نجات خودتي و زندگي خودت.. وقتي تو خوش و خوشبخت باشي خانوادت رو خوشبخت ميكني و اونها هم بقيه رو.. پس خوش باش شاد باش غم جهان سومي نداشته باش.. ماها همه چيزمون جهان سوميه..فكر ميكنيم اگه شاد و موفق باشيم به بدخت هاي اطرافمون خيانت كرديم. گناه كرديم.احمقانه خودمون رو بدبخت ميكنيم به خاطر همدردي، همراهي.. دلم نمي خواد درددل داشته باشي كه گوش شنوايي بخواهي.. پيك شادي باش.. گلوله انرژي و شوخي و خنده باش.. مي بيني كه چطور دنيات قشنگ ميشه موفق ميشي خوشحال ميشي..فكر نكن اينها رو از سر بيدردي ميگم كه من هم به خاطر جهان سومي بودنم درد دارم اما دردمند نيستم و نميخوام باشم. شايد خيلي از لحظه هاي زندگيم رو با بغض شادي ميكنم ولي خوشحالي رو دوست دارم. از غم و غصه فراريم. اصلا وقتي شادم زيباترم.

مزدك گفت...

باهات موافقم.اين روزها بايد نهان باشي و نهان داري.

بانو گفت...

اینکه اعتماد میکنیم از سادگیمان نیست به خاطر این است که انسانیم .
اما مگو بودن راز از اسمش معلوم است .بهتر است رازهایمان را نگهداریم کمتر آسیب میبینیم .

یک زن گفت...

اعتماد می کنیم تا بالهایی دوستی نشکند درضمن کسی که اعتماد می کند به همین زودی نمی تواند ترک عادت کند

ارسال یک نظر

» لطفا فینگلیش ننویسید.

» همچنین لطف کنید و در دیدگاه‌تان تنها در مورد همین پست مطلب بنویسید، اگر مطلب دیگری دارید از فرم "تماس مستقیم با من" استفاده نمائید.