۱۳۸۹ آذر ۵, جمعه

غزل


آن زمانی که نگاهم بکنی ملموس است

بوسه بر ماه زنم گرچه که نامانوس است

نیست پرعمق‌تر از چشم تو در دنیایم

مایه‌ی رشک شب و آبی اقیانوس است

چشم تو ملجا آن خواب هزاران ساله‌

فتنه‌ای رخ به رخ حربه‌ی دقیانوس است

آن نگاه تو که گلنارصفت بر من بود

یک بهانه شده در دست حکیم توس است

شرح چشمان تو در واژه نخواهد گنجید

درک آن خارج از این دایره‌ی قاموس است

آرزوی غزلم نرگس رخسار تو بود

چه کنم زان همه دارایی من افسوس است

1 نظر:

دائی بزرگه گفت...

سلام
انگار پیچیدگی های عجیب و غریب حرفهای شاملو داره اثر می ذاره

ارسال یک نظر

» لطفا فینگلیش ننویسید.

» همچنین لطف کنید و در دیدگاه‌تان تنها در مورد همین پست مطلب بنویسید، اگر مطلب دیگری دارید از فرم "تماس مستقیم با من" استفاده نمائید.