میخواستم یک ترم مرخصی بگیرم و از کسریای که به خاطر سابقهی خدمت زمان جبههی بابا شامل خدمتم شده بود استفاده کنم و چهار پنج ماه سربازی کنم برای این نظام مقدس..
البته هنوز هم امکانش هست که هر لحظه تصمیم خودم را عوض کنم و باز قرار بشود بروم سربازی!
ولی فیالحال خانواده متفقالرای مخالفند. چونکه این مملکت حساب و کتاب و به ویژه صاحاب که ندارد! هیچچیز معلوم نیست. خدا را چه دیدی؟ شال و کلاه کنم بروم و رفتنم همانا و خواب دیدن آقایان همانا. زد و دلشان خواست قوانین را از بیخ عوض کنند. آن وقت چه کنم. من که نباید بازیچه و نمونهی بارز تعبیر رویاهای آنان باشم.
کسی را هم ندارم که در یک گوشهی این کشور کارهای باشد و زبانم لال، گوش شیطان کر یک بار محض رضای خدا (فقط یکبار!)، روابط جای ضوابط را بگیرد.
راستش از همهی اینها که بگذریم... خودم هم خیلی مایل نبودم که با مدرک دیپلم و در چنین فصلی، که در آن ناخن آدمی خشک میشود و میافتد، خدمت کنم.
پس در نتیجه تصمیم عظمایام بر این شد که سرم را بیاندازم پایین و مثل بچهی آدم لاجرعه لیسانسام را بگیرم و چشم به افقهای دور بدوزم. راههای زیادی برای دورزدناش وجود دارد.
دغدغهی سربازی دو هفتهای افتاده بود به جانم. حتی کارهای مقدماتیاش هم انجام شده بود. ولی... نشد دیگر. تنها یک مزیت داشت آن هم سروده شدن رباعی زیر بود، که خبر از درمانگی و بدبختی و فلاکت سربازان جان برکفمان میدهد.
فرمانده و دستور که من سربازم
در جشن پتو مرا بزن سربازم
از ساچمه پلو، کته، به همراهی بیل،
خالی شده معدهام که من سربازم
حالم را میپرسید؟ بهترم. مگر میشود با پاییز و باران و آسمان ابری، که امروز خودی نشان دادند، و این هایکو، که تراوشات ذهنی خودمان است، خوب نبود؟
برگها فروافتاده،
بینجوایند؛
باران پاییزی.
1 نظر:
استاد!هيچ ميدوني مدت زمان سربازي از سال آينده به 22 يا 24 ماه افزايش پيدا ميكنه؟براي همين برادرم كه زمان اعزامش افتاد اسفند امسال و ميخواست اون زمان رو بندازه براي سال آينده،رئيس نظام وظيفه شهرمون گفت كه اينكار رو نكن چون قراره اين اتفاق بيفته و ايشون تصميم گرفت كه اسفند بره تا زمان خدمتش كمتر باشه.
ارسال یک نظر
» لطفا فینگلیش ننویسید.
» همچنین لطف کنید و در دیدگاهتان تنها در مورد همین پست مطلب بنویسید، اگر مطلب دیگری دارید از فرم "تماس مستقیم با من" استفاده نمائید.